جدول جو
جدول جو

معنی علی زمزمی - جستجوی لغت در جدول جو

علی زمزمی
(عَ یِ زَ زَ)
ابن محمد بن اسماعیل بن علی بن محمد بن داود بیضاوی الاصل مکی شافعی. مشهور به زمزمی و ملقب به نورالدین. فقیه و اصولی و عالم به فرایض و ریاضی دان و شاعر بود. در مکه تولد یافت و در سال 885 هجری قمری در همانجا درگذشت. او راست: 1- کنزالطلاب فی الحساب. 2- مشرع الفائض فی الفرائض. 3- منظومۀ تحفهالطلاب. 4- منظومۀ فتح الوهاب فی علم الحساب. (از معجم المؤلفین از الضوءاللامع سخاوی ج 5 ص 291 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 253 و ج 2 ص 176 و هدیه العارفین بغدادی ج 2 ص 737)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ تَ)
ابن محمد بن علی بن حسین بن عبدالصمدتمیمی نیشابوری سبزواری، و مکنّی به ابوالحسن. و درسال 533 هجری قمری در قید حیات بوده است. او راست، منیهالداعی و غنیهالواعی. (از معجم المؤلفین ص 217)
ابن محمدحسین بن زین العابدین، مشهور به زین التمیمی کاظمی. وی ادیب و شاعر بود و بسال 1215 هجری قمری درگذشت. او را دیوان شعری است. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 192)
ابن نصر تمیمی. وی شاعر بود. و او را دیوان شعری است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 748 بنقل از المعالم ابن شهرآشوب ص 140)
ابن زیاد تمیمی، مکنّی به ابوالحسن. یکی از نقلۀ کتب فارسی به عربی بود. رجوع به ابوالحسن (علی بن زیاد...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ یَ)
ابن شیبان بن محرز بن عمرو بن عبدالله بن عمرو بن عبدالعزیز بن سحیم حنفی سحیمی یمامی. مکنی به ابویحیی. رجوع به علی سحیمی شود
ابن طلق بن منذر بن قیس بن عمرو بن عبدالله بن عمر بن عبدالعزی بن سحیم حنفی سحیمی یمامی. رجوع به علی سحیمی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اُ مَیْ می ی)
ابن ابراهیم بن علی بن عبدالرحمان امیمی شریشی. از اهالی شریش. وی ادیب و محدث و فقیه بود و در سال 642 هجری قمری درگذشت. او را تألیفاتی در حدیث و فقه است. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 6). در الاعلام زرکلی (ج 5ص 53) لقب او امیی ّ منسوب به امیه ذکر شده است. در قرون نخست اسلام، محدث بودن نشانه ای از علم، دیانت، و تعهد علمی بود. این افراد با طی کردن سفرهای طولانی برای شنیدن یک حدیث از راوی معتبر، نشان دادند که حفظ و انتقال سنت پیامبر برایشان امری حیاتی است. به همین دلیل است که کتب معتبر حدیثی با وسواس علمی فراوان تدوین شده اند و محدثان در این مسیر، سنگ بنای این علوم را بنا نهادند.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اِ)
ابن محمد بن اسدالله امامی اصفهانی. فقیه قرن یازدهم هجری. وی منسوب به جدش امام زاده زین العابدین است. او راست: التراجیح، در فقه (از معجم المؤلفین بنقل از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 320. اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 42)
ابن محمد بن علی بن ابی المعالی الصغیربن ابی المعالی الکبیر طباطبائی اصفهانی کاظمی حائری شیعی امامی. رجوع به علی طباطبائی شود
ابن محمد بن جعفر بن محمد بن زید شهید علوی امامی حمانی. رجوع به علی حمانی (ابن محمد بن جعفر کوفی...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ)
ابن عبدالله بن حسن بن حمزۀ حمزی (شریف...) ملقّب به جمال الدین. امیریمن. وی در سال 626 هجری قمری متولد شد. و او را با اصحاب و حکام یمن اخبار و حکایاتی است. مسکن او در شهر قمحه در یمن بود و در سال 699 هجری قمری درگذشت. (ازالاعلام زرکلی بنقل از العقوداللؤلؤیه ج 1 ص 324)
ابن حسن بن علی بن حسن بن علی بن شدقم بن ضامن بن محمد حمزی حسنی مدنی، ملقّب به زین الدین. رجوع به علی شدقمی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مُ زَ)
ابن فضل مزنی نحوی. مکنی به ابوالحسن. وی در عهد خویش از دانشمندان بزرگ بود که مردم از اطراف برای کسب دانش به سوی او روی می آوردند. او را تصنیفات مفیدی در نحو و صرف است و نیز کتابی در علم ’بسم الله الرحمان الرحیم’ دارد که آن را ’بسمله’ نامیده است. (از معجم الادباء چ قاهره ج 14 ص 98 و چ مارگلیوث ج 5 ص 294)
لغت نامه دهخدا